به گزارش «فرهیختگان»، بعد از شکایت مارک ویلموتس از فدراسیون فوتبال ایران و جریمه میلیون دلاری فیفا تقریبا اوضاع آشفتهای بر فدراسیون فوتبال حاکم شده و مشکلات عدیده زیادی بهوجود آمده است. این درحالی است که به انتخابات فدراسیون فوتبال نزدیک میشویم و این امیدواری وجود دارد که با روی کار آمدن نفرات جدید، فوتبال ایران دوباره به جایگاه گذشته خود بازگشته و به قدرت اول آسیا تبدیل شود. درخصوص اوضاع و احوال اخیر فوتبال ایران دقایقی با پیشکسوت سرشناس تیم ملی به صحبت پرداختیم و از آنجایی که او سالهای سال در استقلال توپ زده، صحبتهایش درخصوص این باشگاه نیز خالی از لطف نیست. گفتوگوی «فرهیختگان» با حسن روشن را در ادامه میخوانید.
صحبتمان را از وضعیت آشفته فدراسیون فوتبال شروع کنیم. بعد از ماجرای ویلموتس تقریبا همهچیز به تاراج رفت. در آستانه انتخابات هم وعده و وعیدها شروع شده!
فوتبال در دنیا، خیلی از مملکتها مثل برزیل را به اوج رسانده و حتما میدانید که الان یکی از بزرگترین صادرات این کشور بازیکن فوتبال است. از سوی دیگر همین فوتبال خیلی از مملکتهای دیگر را نابود کرده است. کرهجنوبی بعد از شکست پرگل مقابل ایران در جام ملتهای ۹۶ امارات تا جامجهانی ۲۰۰۲ که میزبان این رقابتها بود و عنوان چهارم را بهدست آورد تقریبا فوتبال را تعطیل کرد. کرهایها که یک قطب صنعتی در آسیا هستند و میخواستند فوتبالشان را هم با این صنعت مطابقت دهند، بعد از ۶ گلی که از ایران دریافت کردند فوتبال این کشور را آشفته دیده و دست به این اقدام زدند و چون در آن زمان در فوتبال امارات کار میکردم و سرمربی تیم پلیس دبی بودم یادم میآید بعد از این شکست و حذف از جام ملتهای آسیا، این تیم برخلاف پروتکلهای برگزاری مسابقات همان شب بعد از شکست از ایران قصد داشت امارات را به مقصد کرهجنوبی ترک کند. با تعهد سفیر کرهجنوبی در امارات و گزارشی که او به مسئولان برگزاری مسابقات و کنفدراسیون فوتبال آسیا ارائه کرد و تضمین داد که هر نوع جریمهای که لازم باشد پرداخت خواهد شد، این امر صورت گرفت و کرهایها همان شب امارات را ترک کردند. نکته جالب اینکه طبق قانون مقرر شد تا آنها گزارش کاملی از سفر و ساعاتی بعد از آن را ارائه بدهند که در گزارش اینطور شرح داده شده بود که بهمحض بازگشت اعضای تیم ملی فوتبال کرهجنوبی به این کشور و در همان فرودگاه، مسئولان با اعضای تیمملی خداحافظی کرده و همانجا تصمیم میگیرند تا فوتبال را تعطیل کنند، البته نه اینکه کامل تعطیل کنند بلکه فوتبالی که داشتند و خراب شده بود، همه را تعطیل کرده و کار اساسی و اصولی با جوانان را آغاز کردند و کار به آنجا رسید که این کشور بهعنوان میزبان (مشترک با ژاپن) جامجهانی ۲۰۰۲ بهعنوان چهارمی جهان رسید.
یعنی اعتقاد دارید چنین الگویی را باید در فوتبال ایران پیاده کرد؟
به نظر من در این فوتبال آشفته که پر از دلال بازی است باید یکسری را بگیرند تا حساب کار دست بقیه بیاید. البته در این بین برخی مسئولان هم باید جواب پس بدهند چون دلال و مسئول هرکدام به تنهایی نمیتوانند کارها را پیش ببرند. همه مردم هم میدانند اینها چه کسانی هستند و چهرهشان مشخص است. اگر اینها را بگیرند بهترین موقع است تا فوتبال را تعطیل کنند. اتفاقا اوضاع امروز ازجمله اینکه فدراسیون فوتبال نداریم و آن آبرو و حیثیت و وقاری که در گذشته داشتیم را نداریم، بهترین فرصت و بهانه را میدهد تا فوتبال را تعطیل کنیم تا در ادامه روی جوانترها سرمایهگذاری کرده و فوتبال را از نو بسازیم، البته جوانهای ما از آنجایی که با استعداد هستند دیگر نیاز نیست 6 سال تعطیل کنیم و در مدتزمان کمتری میتوان فوتبال ایران را بازسازی کرد. در این مدت هم باید یکسری افراد جدید و آدم حسابی روی کار بیایند تا فوتبال از اول درست شود.
اما در فوتبال هر گروهی که رفته در دوره بعد گروهی بدتر روی کار آمده است! چه تضمینی وجود دارد که با تعطیلی فوتبال واقعا آدم حسابیها روی کار بیایند؟
دیگر باید مردم پشت قضیه باشند که اگر اینها رفتند حداقل چند سالی آدم حسابیها بیایند و بعد که آنها هم راه گذشتگان را یاد گرفتند دیگر همان مسیر را ادامه دهند، البته من اسمی از کسی نمیبرم اما مطمئنم که پدرها مجوزهایی را به پسرهایشان دادهاند تا هر کاری میخواهند بکنند! شما حتما سریال آقازاده را دیدهاید که البته به فوتبال هم ارتباط مستقیم دارد. حتما دیدهاید که خودشان را آدم حسابی و معتقد جا میزنند و میگویند پسرم آن کارها را انجام میدهد. به هرحال باید یک کنترل و نظارت باشد تا این اتفاقات نیفتد. اگر مجلس اصل ۹۰ را ادامه میداد و ملاحظه دستاندرکاران را نمیکرد الان فوتبال ما درست شده بود.
درحالی صحبت از تعطیلی فوتبال میکنید که خیلیها میگویند در این وضعیت کرونا تنها دلخوشی مردم همین فوتبال است.
چه دلخوشیای وقتی که همین مردم نمیتوانند فوتبال را از نزدیک تماشا کنند؟ اتفاقا همین کرونا و سایر مواردی که گفتم همه دستبهدست هم داده و بهترین فرصت را ایجاد کرده تا فوتبال را تعطیل کنیم. الان کوچکترین کشورهای آسیا مثل قطر، کویت، امارات و غیره بهدنبال آن هستند تا در کنفدراسیون فوتبال آسیا جایگاهی پیدا کنند و بتوانند صاحب قدرت شوند البته قطر به این امر دست یافته اما ما فقط بهدنبال آن هستیم تا با دست خودمان فدراسیون ایران را ضعیف کنیم و الان هم که میبینید بیشترین پرونده انضباطی را در فیفا داریم و بیشترین جریمه را ما میدهیم. همه اینها بهخاطر بیبرنامهگی است و دولت هم نمیتواند در وضعیت فوتبال دخالت کند. الان چون هیچ کس حق دخالت ندارد باید مجلس و سایر ارگانها بهعنوان مشاور پا پیش گذاشته و تصمیمگیری کنند در غیر این صورت فوتبال با این وضعیت روزبهروز بدتر میشود.
صحبت از حضور چهرههایی مثل دایی و کریمی در انتخابات فدراسیون است. خود شما اگر شرایط سنی مانع حضورتان نمیشد مایل بودید جلو بیایید؟
نه خودم و نه هم سن و سالانم را مناسب برای ورود به این عرصه نمیبینم برای اینکه باید رئیس فدراسیون از نیروی جوانی و سرزندگی و نشاط برخوردار باشد و یک پایش در فدراسیون و یک پایش در مالزی و سوئیس برای رایزنی و ارتباط با مقامات کنفدراسیون فوتبال آسیا و فیفا باشد تا دوباره مثل گذشتههای دور شرایط فدراسیون فوتبال ایران طوری باشد که قدرت گرفته و بتوان روی آن حساب کنند. اتفاقا خوشحال میشوم وقتی اسم افرادی مثل علی دایی و علی کریمی مطرح میشود چون اینها هم از نظر مالی وضعیت خوبی دارند و هم جوان هستند و هم از موقعیت خوبی در فوتبال آسیا و فیفا بهره میبرند و بهنظرم این طور اشخاص انتخاب خوبی هستند. اگر بهترین رفقایم کاندیدا شوند و این نفراتی که نام بردید هم کاندیدا شوند بهخاطر جوانی و انرژی و اسم و رسمی که اینها دارند جای رفقایم به آنها رای میدهم. البته معدود افرادی که امروز در فدراسیون هستند بهعنوان آدمهای با تجربه باید در کنار این جوانان به کار ادامه بدهند تا با تلفیق تجربه و جوانی کار پیش برده شود و بتوان به موفقیت رسید هرچند اصولا فکر میکنم نه به علی دایی و نه به علی کریمی اجازه حضور در انتخابات را بدهند چون حرفهایی را میزنند که ناخوشایند آقایان است. با این حال خیلی خوب است اگر این افراد در عرصه انتخابات ورود کنند و کار را در کنار باتجربهها در فدراسیون فوتبال پیش ببرند.
کمی هم درباره استقلال صحبت کنیم. شرایط و وضعیت این تیم را چطور میبینید. در دیدار با گلگهر تا حدی امیدوارکننده ظاهر شد.
خیلی به آن صورت بازیها را نمیبینم اما وقتی تیم میبرد بهخاطر مردم که خوشحال میشوند خوشحال میشوم و وقتی هم که تیم نتیجه نمیگیرد بهخاطر مردم که ناراحت میشوند من هم ناراحت میشوم اما حالا که تیم درحال نتیجه گرفتن است ایکاش از درون هم مشکلات را حل کرده و بهصورت اساسی یک سروشکل به مدیریت بدهند. الان چون یکسری مسائل بیپایه و اساس است هر چقدر هم این بردها ادامه داشته باشد نمیتوان امیدوار بود. معتقدم باید گروه مدیریتی استقلال ثبات داشته باشد و نباید این طور باشد که عضو هیاتمدیره با یکی دو باخت و بعد از ناراحتی تماشاگر قهر کند و یا برکنار شود و مدام به این شکل دستخوش تغییرات شده و از ثبات خبری نباشد. الان با موقعیتی که پیش آمده و تیم درحال نتیجه گرفتن و هوادار هم خوشحال است، بهتر است هیاتمدیره کاری کند که حداقل برای سه چهار سال مردم به آنها امیدوار باشند البته اگر کار برنامهمحور باشد میتوان به تداوم کار هم فکر کرد اما چون دوستان برنامه جامع ندارند، هرچند وقت یکبار و با تغییر هیاتمدیره قوانین جدید هم وضع شده و کار دوباره از صفر آغاز میشود، این درحالی است که برخلاف باشگاههای تازهتاسیس، باشگاه استقلال با ۷۵ سال قدمت خودش مظهر باشگاهداری به شمار میرود. الان هم با یک هیاتمدیره قوی، مدیرعامل قوی و کمیتههای قدرتمند بهعنوان بازوهای باشگاه میتوان دوباره به اوج بازگشته و به شرایط آینده امیدوار بود. انشاءالله که درست میشود!
درباره محمود فکری و عملکرد او هم صحبت کنید. بعد از انتقادات به دستیارانش حالا یک عده معتقدند سختگیریهای فکری به ضرر استقلال است و برخی دیگر آن را در راستای مقابله با بازیکن سالاری مفید میدانند.
برای سرمربی استقلال آرزوی موفقیت میکنم و درخصوص دستیاران فکری معتقدم که اکیپ خوبی در استقلال درحال حاضر حضور دارند اما فکری باید بداند اینجا استقلال است و با نساجی و تیمهای دیگر فرق دارد. بنابراین باید خودش و اطرافش را قوی کند چه آنهایی که معلوم هستند و چه آنهایی که در پشت پرده میتوانند به او کمک کنند اما هیچ کجای دنیا سرمربی با بازیکن اینطور برخورد نمیکند که میگویید در راستای مقابله با بازیکنسالاری است. اگر بازیکن اشتباهی مرتکب شده که شده، آقای فکری باید گزارش این تخلف را آن طور که دوست دارد به کمیته انضباطی باشگاه بدهد و این کمیته درخصوص تخلف بازیکن فوق بهصورت جامع و اساسی تصمیمگیری کند نه اینکه منِ سرمربی چون میخواهم زهرچشم بگیرم بیایم یک نفر را بیرون بگذارم و بعدا هم که نتیجه نگرفتم بخواهم پاسخگو باشم. بهطور مثال اگر یک نفر مشکل مالی داشته باشد سرمربی که نمیتواند بگوید من پول تو را میدهم بلکه باید گزارش آن را به مدیریت بدهد و این طور به او کمک کند و اگر بخواهد شخصا تصمیم بگیرد هر کسی باشد ضرر میکند.
* نویسنده: محمدرضا حاجیعبدالرزاق، روزنامهنگار